کد مطلب:30674
شنبه 1 فروردين 1394
آمار بازدید:16
در مورد شناخت خدا، صفات و اين كه خداوند جسم نيست، توضيح دهيد.
عقل به ما ميگويد: هر اثري مؤثري دارد و اين حكم و قضاوت به قدري روشن است كه حتي اگر شما به طور خيلي خفيف به صورت نوزادي بدميد، او چشم خود را باز ميكند و به دنبال مؤثر به اطراف نگاه ميكند و ميفهمد كه دميدن از منشأيي است. عقل ما در اولين برخورد با نظم و حساب دقيق براي اين جهان هستي، قدرت باشعوري را ميپذيرد و با عقل جواب وسوسهها و شبهات داده ميشود. مطالعه در هستي با آن همه نظم و دقت ما را به سوي بينش الهي سوق ميدهد.
در مورد خدا دو نوع شناخت، قابل تصور است: يكي شناخت حضوري و ديگري شناخت كلي. شناخت حضوري قابل تعليم وتعلم نيست؛ يعني قابل يادگيري و ياد دادن نيست و به آن معرفت شهودي يا رؤيت قلبي ميگويند يا شناخت خد از راه دل تعبير ميكنند.
شخصي خدمت امام صادق عرض كرد: خدا را به من آن چنان معرفي كن كه گويي او را ميبينم. حضرت پرسيد: هيچ وقت از راه دريا مسافرت كردهاي؟ گفت: آري. فرمود، آيا اتفاق افتاده كه كشتي در وسط دريا بشكند؟ گفت: آري، برايم اتفاق افتاده است. فرمود: به جايي رسيدهاي كه از همه چيز اميدت قطع شود و خود را مشرف به مرگ ببيني؟ گفت: بلي، چنين شده است فرمود: در آن حال اميدي به نجات داشتي؟گفت: آري. حضرت فرمود: در آن جا كه وسيلهاي براي نجات تو وجود نداشت، به چه كسي اميدوار بودي؟ آن شخص متوجه شد كه در آن حال گويا دل او با كسي ارتباط داشته، در حدي كه گويي او را ميديده است.[10]
اين همان حالتي است كه گفتيم گاهي توجه انسان از غير خدا به طور كامل قطع ميشود و در آن حالت توجه كامل به خدا پيدا ميشود. كسي كه خدا را بيابد و با تمام وجود او را بر خود حاضر و ناظر ببيند، ديگر جاي سؤال برايش باقي نميماند كه آيا خدا هست يا نيست؟ بلكه هر چيز ديگر را در رتو نور خدا ميبيند. اين جا است كه ميگويد: اي خدا! تو را با خودت شناختم. امام سجاد (ع) در پيشگاه خدا عرض ميكند: بك عرفتك و أنت دللتني عليك؛ تو را با خودت شناختم. تو بودي كه مرا به سوي خود راهنمايي كردي.
راههاي شناخت خدا و براهين آن عبارتنداز: 1ـ برهان فطرت، 2ـ برهان نظم، 3ـ برهان عليت، 4ـ برهان صديقين و راههاي ديگري كه در علوم تخصصي از آنها بحث شده است .
صفات الهي:
به طور كلي صفات الهي را به دو قسم تقسيم كردهاند: صفات ثبوتيه (جماليه) و صفات سلبيه (جلاليه). صفات سلبي، صفاتي است كه از ذات باري تعالي سلب ميشود، مثل جسم و جوهر و قابل رؤيت بودن، زمان و مكان و عحجز و بخل داشتن ك كه خدا اين صفات را ندارد.
صفات ثبوتيه صفاتي است كه خدا آنها را دارا ميباشد و متصف به آن صفات است؛ مثل رازقيت، خالقيت، رحيميت، قادريت، عالميت، حيات و قيوميت .
ذات پروردگار مستجمع جميع كمالات و زيباييها است، زيرا اگر آنها را نداشته باشد، داراي نقص و احتياج خواهد بود .
يكي از صفات سلبيه اين است كه خداوند جسم نيست، زيرا جسم بودن خدا مستلزم اين است كه مكاني داشته و داراي جهتي باشد كه بتوان به آن اشاره كرد. اگر خدا جسم بود، بايد داراي طول و عرض و عمق باشد و جاومكاني را اشغال كند و در جايي باشد و در جاي ديگر نباشد. بنابراين چون خدا محتاج نيست، پس جسم نيست.[11]
[10] محمد تقي مصباح يزدي، معارف قرآن، ص 29، به نقل از توحيد صدوق.
[11] زين العابدين قرباني، اصول دين، ص 36، با تلخيص و اضافات.
مطالب این بخش جمع آوری شده از مراکز و مؤسسات مختلف پاسخگویی می باشد و بعضا ممکن است با دیدگاه و نظرات این مؤسسه (تحقیقاتی حضرت ولی عصر (عج)) یکسان نباشد.
و طبیعتا مسئولیت پاسخ هایی ارائه شده با مراکز پاسخ دهنده می باشد.